آخرین منجی
 
قالب وبلاگ
چت باکس


 

((اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن ، صلواتک علیه و على آبائه ، فى هذه الساعة و فى کل ساعة ، ولیّا و حافظا و قائدا و ناصرا، و دلیلا و عینا... حتى تسکنه ، اءرضک طوعا، و تمتّعه فیها طویلا)).
((اللهم وصل على ولى اءمرک ، القائم المؤ مّل ، و العدل المنتظر، و حفّه بملائکتک المقربین ، و اءیده منک بروح القدس یا رب العالمین .
اللهم اجعله الداعى الى کتابک ، و القائم بدینک . استخلفه فى الارض کما استختلفت الذین من قبله . مکّن له دینه الذى ارتضیته له . اءبدله من بعد خوفه اءمنا یعبدک لا یشرک بک شیئا.
اللهم اءعزّه و اءعززبه ، وانصره و انتصربه ، و افتح له فتحا یسیرا، و اجعل له من لدنک سلطانا نصیرا.
اللهم اءظهربه دینک و سنة نبیک حتى لا یستخفى بشى ء من الحق مخافة احد من الخلق .
اللهم انا نرغب الیک فى دولة کریمة ، تعزّبها الاسلام و اءهله ، و تذل بها (الکفر) و النّفاق و اءهله ، و تجعلنا فیها من الدّعاة الى طاعتک ، و القادة الى سبیلک ، و ترزقنا بها کرامة الدنیا و الآخرة .
اللهم المم به شعثنا، و اشعب به صدعنا، و ارتق به فتقنا، و کثر به قلتنا، و اءعززبه ذلتنا، و اءغن به عائلنا، و اقض به عن مغرمنا، و اجبربه فقرنا، و سد به خلتنا، و یسریه عسرنا، و بیض به وجوهنا، و فکّ به اءسرنا، و اءنجح به طلبتنا، و اءنجزبه مواعیدنا، و استجب به دعوتنا، و اءعطنا به سؤ لنا، و بلغنا به من الدنیا و الآخرة آمالنا، و اءعطنا به فوق رغبتنا.
یا خیر المسؤ ولین و اءوسع المعطین ، اشف به صدورنا، و اءذهب به غیظ قلوبنا، و اهدنا به لما اختلف فیه من الحق باذنک ، انک تهدى من تشاء الى صراط مستقیم ، و انصرنا به على عدوک و عدونا اله الحق آمین .
اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا صلواتک علیه و آله ، و غیبة ولینا، و کثرة عدونا، و قلة عددنا، و شدة الفتن بنا، و تظاهر الزمان علینا، فصل على محمد و آل محمد، و اءعنا على ذلک کله بفتح منک تعجله ، و ضر تکشفه و نصر تعزه ، و سلطان حق تظهره ، و رحمة منک تجللناها، و عافیة منک تلبسناها، برحمتک یا اءرحم الراحمین .
((... اللهم صلى على محمد و علیهم صلاة کثیرة دائمة طیبة ، لا یحیط بها الا اءنت ، و یا یسعها الا علمک ، و یا یحصیها اءحد غیرک .
اللهم صل على ولیک المحیى سنتک ، القائم باءمرک ، الداعى الیک ، الدلیل علیک ، و حجتک على خلقک ، و خلیفتک فى اءمرک ، و شاهدک على عبادک .
اللهم اءعز نصره ، و مد عمره ، و زین الارض بطول بقائه .
اللهم اکفه بغى الحاسدین ، و اءعذه من شر الکائدین ، و ازجز عنه ارادة الظالمین ، و خلصه من اءیدى الجبارین .
اللهم اءعطه فى نفسه ، و ذریته ، و شیعته ، ورعیته ، و خاصته ، و عامته ، وعدوه ، و جمیع اهل الدنیا ما تقر به عینه ، و تسر به نفسه ، و بلغه اءفضل امله فى الدنیا و الآخرة . انک على کل شى ء قدیر.
اللهم جدد به ما محى من دینک ، و اءحى به ما بدل من کتابک ، و اءظهر به ما غیر من حکمک ، حتى یعود دینک به وعلى یدیه عضا جدیدا خالصا مخلصا، لا شک فیه و لا شبهة معه ، و لا باطل عنده و لا بدعة لدیه .
اللهم نور بنوره کل ظلمة ، و هدّ برکنه کل بدعة ، و اهدم بعزته کل ضلالة ، و اقصم به کل جبار، و اءخمد بسیفه کل نار، و اءهلک بعد له کل جبار، و اءجر حکمه على کل حکم ، و اذلّ لسلطانه کل سلطان .
اللهم اءذل کل من ناواه ، و اءهلک کل من عاداه ، و امکر بمن کاده ، و استاءصل من حجد حقه و استهان باءمره ، و سعى فى اطفاء نوره ، و اءراد اخماد ذکره
)) .
((...اللهم لک الحمد على ما جرى به قضاؤ ک فى اءولیائک ، الذین استخلصتهم لنفسک ودینک ، اذ اخترت لهم جزیل ما عند من النعیم المقیم ، الذى لازوال له ولا اضمحلال بعد اءن شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیة و زخرفها و زبرجها، فشرطوا لک ذلک ، و علمت منهم الوفاء به ، فقبلتهم و قربتهم ، و قدمت لهم الذکر العلى ، و الثناء الجلى ، و اءهبطت علیهم ملائکتک ، و اءکرمتهم بوحیک ، و رفدتهم بعلمک ، و جعلتهم الذرائع الیک ، و الوسیلة الى رضوانک .
فبعض اءسکنته جنتک الى اءن اءخرجته منها. و بعضى حملته فى فلکک و نجیته و من آمن معه من الهلکة برحمتک . و بعض اتخدته خلیلا وساءلک لسان صدق فى الاخرین فاءجبته ، و جعلت ذلک علیا. و بعض کلمته من شجرة تکلیما و جعلت له من اءخیه ردءا و وزیرا. و بعض اءولدته من غیراءت ،
و آئیته البینات ، و اءیدته بروح القدس .
و کلا شرعت له شریعة ، و نهجت له منهاجا، و تخیرت له اءوصیاء، مستحفظا بعد مستحفظ، من مدة الى مدة ، و اقامة لدینکه ، و حجة على عبادک ، ولئلا یزول الحق عن مقره ، و یغلب الباطل على اءهله ، و لایقول اءحد: لولا اءرسلت الینا منذرا، رسولا منذرا، واقمت لنا علما هادیا، فنتبع آیاتک من قبل نذل و نحرى ....
الى اءن انتهیت بالاءمر الى حبیبک و نجیبک محمد صلى الله علیه و آله فکان کما انتجبته ، سید من خلقته ، و صفوة من اصطفیته ، و اءفضل من اجتبیته ، و اکرم من اعتمدته ، قدمته على اءنبیائک ، و بعثته الى الثقلین من عبادک ، و اوطاءته مشارقک و مغاربک و سخرت له البراق و عرجت به الى سمائک ، و اودعته علم ما کان و ما یکون الى انقضاء خلقک ....
فعلى الاءطائب من اءهل بیت محمد و على صلى الله علیهما و آلهما فلیبک الباکون ، و ایاهم فلیندب النادبون ، و لمثلهم فلتدرف الدموع ، و لیصرخ الصارخون ، و یضج الضاجون ، و یعح العاجون .
اءین الحسن ، اءین الحسین ، اءین اءبناء الحسین ، صالح بعد صالح ، و صادق بعد صادق ....اءین السبیل بعد السبیل ، اءین الخیره بعد الخیره ، اءین الشموس ‍ الطالعة ، اءین الاءقمار المنیرة ، اءین الاءنجم الزهراه ، اءین اءعلام الدین ، و قواعد العلم ....
اءین بقیة الله التى لاتخلو من العترة الهادیة ، این المعد لقطع دابر الظلمة ، اءین المنتظر لاقامد الاءمت و العوج ، اءین المرتجى لازالة الجور و العدوان ، اءین المدخر لتجدید الفرائض و السنن ، اءین المتخیر لاعادة الملة و الشریعة ، اءین المؤ مل لاحیاء الکتاب و حدوده ، اءین محیى معالم الدین و .هله ، اءین قاصم شوکة المعتدین ، اءین هادم اءبنیة الشرک و النفاق .
اءین معزالاءولیاء، و مذل الاءعداء، اءین جامع الکلم على التقوى ، اءین السبب المتصل بین اءهل الارض و السماء، اءین صاحب یوم الفتح ، و ناشررایة الهدى ....، اءین مؤ لف شمل الصلاح و الرضا، این الطالب بذحول الاءنبیاء و اءبناء، اءین الطالب بدام المقتول بکربلاء.
باءبى اءنت و امى ، و نفسى لک الوقاء و الحمى ، یابن السادة المقربین ، یابن النجباء الاءکرمین ، یابن الهداة المهتدین یابن الخیر المهذبین ....
عزیز على اءن اءرى الخلق و لاترى ، ولا اءسمع لک حسیسا و لانجوى ، عزیز على اءن لاتحیط بى دونک البلوى ، ولاینالک منى ضجیج و لاشکوى ...بنفسى اءنت من مغیب لم یخل منا، بنفسى اءنت من نازح لم ینزج عنا...
الى متى اءخارفیک یا مولاى والى متى . و اءى خطاب اءصف فیک واءى نجوى . عزیز على ان اءجاب دونک و اءناغى . عزیز على اءن اءبیک و یخذ لک الورى عزیز على اءن یجرى علیک دونهم ماجرى . هل من معین فاءصیل معه العویل و البکاء. هل من جزوع فاءساعد جزعه اذا خلا. هل قذیت عین فساعدتها عینى على القذى .
هل الیک یابن اءحمد سبیل فتلقى هل یتصل یومنا منک بعدة فنحظى ....ترى اءترانا نحف بک و اءنت تام الملا، و قد ملاءت الاءرض عدلا، و اءذقت اءعداءک هوانا و عقابا.... و اجتثثت اصول الظالمین ، و نحن نقول الحمد الله رب العالمین .
الهم اءنت کشاف الکرب و البلوى ، و الیک اءستعدى فعندک العدوى ، و اءنت رب الاخرة و الاءولى .
...اللهم و نحن عبیدک التائقون الى ولیک ، المذکر بک و بنبیک ، الذى خلقته لنا عصمة و ملاذا، اءقمته لنا قوما و معاذا، و جعلته للمؤ منین منا اماما، فبلغه منا تحیة و سلاما.

...اللهم و اءقم به الحق ، و اءدحض به الباطل ، و اءدل به اءولیاءک ، و اءذللبه اءعداءک ، وصل اللهم بیننا وصلة تؤ دى الى مرافقة سلفه ، واجعلنا ممن یاءخذ بحجزتهم ، و یمکث فى ظلهم ، و اءعنا على تاءدیة ، حقوقه الیه ، والا جتهاد فى طاعة ، و الاجتناب عن معصیته ، و امنن علینا برضاه ، وهب لنا راءفته و رحمته و دعاءه ، و خیرما ننال به سعة من رحمتک ، و فوزا عندک ، واجعل صلواتنا به مقبولة ، و ذنوبنا به مغفورة ، و دعاءنا به مستجابا، و اجعل اءرزقنا به مبسوطة ، و همومنا به مکفیة ، و حوائجنا به مقضیة ، و اءقبل الینا بوجهک الکریم ، و اقبل تقربنا الیک ، و انظر الینا نظرة رحیمة ، نستکمل بها الکرامة عندک ، ثم لاتصرفها عنا بجودک . و اسقنا من حوض جده صلى الله علیه و آله ، بکاءسه و بیده ، ریا رویا، هنیئا سائغا، لاظماءبعده ...یا اءرحم الراحمین ... .

منبع:کتاب عصرظهوراز علی کورانی

 


[ پنج شنبه 90/8/19 ] [ 1:3 صبح ] [ الهام محرابی نیا ]

مقام امامت بعد از امام حسن عسکرى (علیه السلام ) به پسرش (حضرت مهدى (علیه السلام ) ) همنام و هم کُنیه رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) رسید و امام حسن عسکرى (علیه السلام ) در ظاهر و باطن ، فرزندى جز او (یعنى حضرت مه -دى (علیه السلام ) ) نداشت و او را غایب و مخفى ، بجاى گذارد.(چنانکه در قسمت آخر حالات امام حسن عسکرى (علیه السلام ) خاطرنشان شد).
حضرت مهدى (علیه السلام ) در شب نیمه شعبان سال 255 هجرى (در شهر سامرّا) به دنیا آمد، مادرش ((اُمّ وَلد)) بود به نام ((نرجس )) (دختر یشوعا از ذریه شمعون یکى از حواریون حضرت عیسى (علیه السلام ) بود) حضرت مهدى (علیه السلام ) هنگام وفات پدرش ، پنج سال داشت ، خداوند به او در همان سن و سال ، حکمت و مقام قضاوت را عنایت فرمود و او را نشانه و حجّت جهانیان قرار داد، خداوند به او (در کودکى ) حکمت آموخت چنانکه به حضرت یحیى (علیه السلام ) دز زمان کودکى حکمت آموخت . (179)
و نیز خداوند مقام امامت را به حضرت مه -دى (علیه السلام ) در کودکى عنایت کرد.
چنانکه به حضرت عیسى (علیه السلام ) در آن هنگام که در گهواره بود، مقام نبوت عطا فرمود. (180)
در مورد امامت امام مه -دى (علیه السلام ) قبل از تولّدش ، از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) تصریح شده بود چنانکه مسلمانان ، آن را مى دانستند و بعد از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) امیر مؤ منان على (علیه السلام ) به امامت آن حضرت تصریح فرموده است و همچنین امامان معصوم (علیهم السلام ) یکى پس از دیگرى ، تا پدرش امام حسن عسکرى (علیه السلام ) به امامت او تصریح کرده اند (181)
و پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى (علیه السلام ) نزد افراد مورد وثوق و خواصّ شیعیانش ، تصریح به امامت آن بزرگوار نموده است .
و اخبار و روایات در مورد غیبت و پنهان شدنش و همچنین در مورد حکومت جهانیش ، قبل از تولّد و پنهان شدنش به طور مستفیض (بسیار) از ائمه اهل بیت (علیهم السلام ) نقل شده است و در میان امامان (علیهم السلام ) اوست که صاحب شمشیر است و به حق قیام مى کند و همه در انتظار تشکیل دولت ایمان (حکومت اسلامى جهانى او) بسر مى برند.
غیبت صغرا و غیبت کبرا
حضرت مهدى (علیه السلام ) قبل از ظهور، داراى دو غیبت است :
الف : غیبت طولانى ؛ که طولانى تر از غیبت (یعنى پنهانى ) دیگر است ، چنانکه روایاتى به این معنا آمده است .
ب : غیبت کوتاه : که از زمان تولّد آن حضرت شروع شده و تا آن زمان که سفارت و نیابت خاصّه سفیران و واسطه هاى او قطع شد، ادامه یافت (از سال 260 تا 329 هجرى حدود هفتاد سال ).
غیبت طولانى او بعد از غیبت کوتاه ، شروع مى شود و ادامه مى یابد و در پایان آن ، حضرت مهدى (علیه السلام ) ظهور کرده و قیام به شمشیر مى نماید. (182)
خداوند در قرآن مى فرماید:
(وَنُرِیدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاَْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ # وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِى الاَْرْضِ وَنُرِىَ فِرْعَوْنَ وَهامانَ وَجُنُودَهُما مِنْهُمْ ماکانُوا یَحْذَرُونَ ). (183)
((اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثین روى زمین قرار دهیم و حکومتشان را پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنان ، آنچه را بیم داشتند از این گروه نشان دهیم )).
و در مورد دیگر مى فرماید:
(وَلَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الاَْرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ ). (184)
((مادر زبور (کتاب داوود) بعد از ذکر (تورات ) نوشتیم که بندگان صالح من وارث (حکومت ) زمین خواهند شد)).
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:
((قطعا روزها و شبها نگذرد و جهان پایان نیابد تا اینکه خداوند از خاندان من مردى را برانگیزد که او همنام من است ، سراسر زمین را پر از عدل و داد کند، همانگونه که پر از ظلم و جور شده است )).

منبع:کتاب نگای برزندگی دوازده امام ع از نابغه و فقیه بزرگ علامه حلی

 


[ پنج شنبه 90/8/19 ] [ 12:58 صبح ] [ الهام محرابی نیا ]

حضرت مهدى (عج )، ولادت استثنایى داشته و این ، براى بسیارى سؤ ال انگیز بوده و هست .
از این روى ، ترسیم و تصویر و شرح مقدمات و برخورد مخالفان و دشمنان اهل بیت (ع )، در برابر این پدیده ، ضرور مى نماد. جریان امامت پیشوایان معصوم (ع )، پس از رسول خدا(ص ) فراز و فرودهاى گوناگون پیدا کرد. امامان (ع )، با حفظ استراتژى کلى و خطوط اساسى امامت ، در رابطه با حفظ مکتب و ارزشهاى آن ، تاکتیکها و روشهاى گونه گونى را در برابر ستم پیشگان ، در پیش گرفتند.
این فراز و نشیبها، تا زمان امامت على بن موسى الرضا (ع )، استمرار داشت و امامان اهل بیت ، هر یک به تناسب زمان و مکان و ارزیابى شرایط و اوضاع سیاسى و اجتماعى ، موضعى خاص انتخاب مى کردند.
پس از امام رضا (ع )، جریان امامت شکل دیگرى یافت .
امام جواد، و امام هادى و امام حسن عسکرى (ع )، در برابر دستگاه حاکم و خلفاى عباسى موضعى یگانه برگزیدند.
از آن جا که این بزرگواران ، زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفه وقت ، در حصر و حبس به سر مى بردند، حرکتها، هدایتها و رهبریهاى آنان محدود شد و فرصت هر گونه حکومت سیاسى ، از آنان سلب گردید.
این محاصره و سخت گیرى ، نسبت به امامان سه گانه ، از تزویج دختر خلیفه به امام جواد(ع ) آغاز شد(378) و با فراخوانى امام هادى (ع ) و فرزندش امام حسن (ع ) به مرکز خلافت (سامراء) و سکونت دادن آنان در محله ((عسکر)) ادامه یافت .(379)
گزارشهاى جاسوسان خلیفه از مدینه به وى رسید که امام هادى محور و ملجاء شیعیان و دوستداران اهل بیت گردیده است . اگر این مرز و بوم را مى خواهى اقدام کن .
متوکل عباسى ، پیامى به والى مدینه نوشت و افرادى را براى آوردن امام ، به سامراء گسیل داشت .
به این اقدام هم بسنده نکرد، پس از اقامت امام در سامرا، گاه و بى گاه ماءموران خود را به خانه امام مى فرستاد. بارها و بارها آن حضرت را به پیش خلیفه بردند، و مورد آزار و اذیت قرار دادند.(380)
روز به روز، حلقه محاصره تنگ تر مى شد. و ملاقات شیعیان با امام دشوارتر. البته علت اصلى این سخت گیریها، از ناحیه حکومت ، بیم از انقلاب و شورش مردم علیه آنان و جلوگیرى از رسیدن وجوه شرعى و اموال به امام (ع ) و مسائلى از این دست بود.
پس از امام هادى (ع ) و در زمان امامت امام حسن (ع )، این فشارها به اوج رسید و دشمن ، با تمام توان و تلاش ، در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط شیعیان با امام (ع ) را به پایین ترین حد رساند. آزار و شکنجه و زندانهاى مکرر آن حضرت ، گویاى این حقیقت است ، بویژه این که دشمن احساس کرده بود آنچه را که از آن نگران است ، در شرف تکوین و وقوع قرار گرفته از این روى ، مى کوشید تا واقعه را پیش از وقوع آن علاج کند.
تولد مهدى موعود (عج )، به عنوان دوازدهمین پیشواى شیعیان ، با نشانه هایى چون ، نهمین فرزند امام حسین (ع )، چهارمین فرزند امام رضا(ع ) و... مشهور شده بود و مسلمانان حتى حاکمان ، آن را بارها از زبان راویان و محدثان شنیده بودند و مى دانستند که تولد این نوزاد با این ویژگیها، از این خانواده ، بویژه خانواده امام حسن عسکرى (ع ) بیرون نیست و روزى فرزندى از آن خانواده به دنیا خواهد آمد که حکومت عدل و داد برپا خواهد کرد و ضمن فرمانروایى بر شرق و غرب ، بنیاد ظلم را بر خواهد انداخت .
از این روى بر فشارها و سخت گیرى هاى خود نسبت به امام حسن عسکرى (ع )، مى افزاید، مگر بتوانند با نابودى ایشان از تولد مهدى و تداوم امامت جلو بگیرند(381) اما بر خلاف برنامه ریزیها و پیشگیریهاى دقیق و پى در پى آنان ، مقدمات ولادت امام زمان (عج ) آماده شد و توطئه هاى دشمنان ، راه به جایى نبرد.
امام هادى (ع )، در زمان حیات خویش مى دانست که آخرین حجت خدا در زمین از نسل اوست . از این روى در مساءله ازدواج فرزند برومند خود، حسن بن على اهتمام تام داشت و براى روییدن و رشد آن شجره طیبه ، به دنبال سرزمینى طیب و طاهر مى گشت .
داستان ازدواج امام حسن (ع ) به دو گونه روایت شده است ، لکن آنچه با قرائن و روند طبیعى مساءله سازگاتر مى آید آن است که : خواهر امام هادى (ع )، حکیمه خاتون ، کنیزان فراوان داشت . امام هادى (ع ) یکى از آنان را به نام ((نرجس ))، که از آغاز زیر نظر وى فرائض و معارف دینى را به درستى فرا گرفته بود، به نامزدى فرزندش در آورد و با مقدماتى که در کتابهاى تاریخى آمده است ، به عقد ازدواج امام حسن (ع )درآورد.(382)
مدتى از این ازدواج مبارک گذشت دوستان و شیعیان در انتظار ولادت آخرین ستاره امامت ، روز شمارى مى کردند و نگران آینده بودند.
امام حسن (ع )، گه گاه ، نوید مولودش را به یاران مى داد:
(( ...سیرزقنى الله ولدا بمنه و لطفه )) (383) .
به زودى خداوند به من فرزندى خواهد داد و لطف و عنایتش را شامل من خواهد کرد.
با تلاوت مکرر آیه شریفه :
(( یریدون لیطفئوا نوراللّه باءفواههم و اللّه متم نوره و لو کره الکافرین )) (384) .
به یاران امید و بشارت مى داد که هیچ نقشه و مکرى نمى تواند جلو این قدرت و حکمت خداوندى را بگیرد و روزى این وعده به تحقق مى رسد.
از آن سو، دشمن نیز، آنچه در توان داشت به کار گرفت ، تا این وعده بزرگ الهى ، تحقق نیابد: قابله هاى فراوانى در خانواده هاى منسوب به امام حسن (ع )، بویژه در منزل امام (ع ) گمارد، امام را بارها به زندان افکند، ماءمورانى را گمارد که اگر فرزندى پسرى در خانه امام دیدند، نابودش ‍ کنند و...(385)
اما بر خلاف این تلاشها، نرجس خاتون حامل نور امامت شد و جز امام حسن (ع ) و افراد خاصى از وابستگان و شیعیان آن حضرت ، از این امر، آگاه نشدند(386) .
تقدیر الهى بر تدبیر شیطانى ستمگران پیروز شد و در شب نیمه شعبان سال 255 ه‍. ق . آن مولود مسعود، قدم به عرصه وجود نهاد و نوید امامت مستضعفان و حاکمیت صالحان را داد(387) .
امام حسن (ع ) که آرزوى خود را بر آورده دید، فرمود:
(( زعمت الظلمة انهم یقتلونى لیقطعوا هذا النسل فکیف راءوا قدرة اللّه (388) ...))
ستمگران بر این پندار بودند که مرا بکشند، تا نسل امامت منقطع گردد، اما از قدرت خداوند غافل بودند.
بدین ترتیب ، در آن شرایط رعب و وحشت و در آن فضاى اختناق و حاکمیت خلفاى جور، دوازدهمین ستاره فروزان امامت و ولایت طلوع کرد و با تولدش ، غروب و افول ستمگران و حاکمیت ستمدیدگان را اعلام کرد.(389)
منبع:چشم به راه مهدی-جمعی از نویسندگان مجله حوزه


[ چهارشنبه 90/8/18 ] [ 11:58 عصر ] [ الهام محرابی نیا ]

  در زیارت آل یس می خوانیم اگر عیسی بن مریم پیغمبر اولولعزم خداوند متعال است او کلمه الله التامه است و از آنجا که فرمود:(وتمت کلمت ربک صدقا و عدلا مبدل لکلمته و هو السمیع العلیم)معلوم می شود:تمام کلمه الهی به رسیدن به منتهای صدق است که نهایت حکمت نظری است و به رسیدن به منتهای عدل است که نهایت حکمت عملی است.آری اوست که به منتهای درجه ی صدق و عدل رسیده و کلمه ی تامه خدا گشته است.

منبع:کتاب به یاد آخرین خلیفه ی پروردگار-اقتباس از مقدمه ای در اصول دین -حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی


[ پنج شنبه 90/8/5 ] [ 4:48 صبح ] [ الهام محرابی نیا ]

یکی از صفات حضرت این است که او متم نورالله است و اهمیت این صفت برای حضرت باتوجه به آیات 8-9 سوره صف روشن می شود:خداوند متعال در این آیات به پیغمبر خود خبر دادکه بعد از او امت متفرق شده و بیگانگان اراده می کند که نور خداوند و دین اسلام را محو نمایند وحضرت (ص)به علی (ع)خبر داد.ولی خداوند متعال بعد از دوران ظلمت و تاریکی نور و روشنایی اسلام و ایمان را غالب خواهد نمود.

منبع:کتاب به یاد آخرین خلیفه ی پروردگار-اقتباس از مقدمه ای در اصول دین-حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی


[ پنج شنبه 90/8/5 ] [ 4:32 صبح ] [ الهام محرابی نیا ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

الهام محرابی نیا
یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست. سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران می خواهم از جور زمانه بگویم ، می خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس ذره ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خسته ام. آغاز نامه به جهانبان جهان و جهانیان خدای هر دو جهان: مولای من می دانی چند سال است انتظار می کشم. از وقتی سخن گفته ام و معنای سخن خود را فهمیده ام انتظارت را می کشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده. ...
آرشیو مطالب
امکانات وب